ی آنتی زایون

ی آنتی زایون

امام خامنه ای : اسرائیل باید نابود شود و نابود خواهد شد . ( 90/11/14 )

باعرض سلام و ادب .
به وبلاگ آنتی زایون (ضد صهیون ) خوش آمدید .


استفاده از مطالب وبلاگ بدون ذکر منبع بلامانع است البته در صورتی که مطلب عنوان شده در پست ، منبع نداشته باشد .
http://antizion.blog.ir

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندهای مذهبی

تشرف مادر عثمان در حله

جمعه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۳، ۰۲:۲۷ ب.ظ

شیخ شمس‌الدین می‌فرماید: مردی از درباریان سلاطین، به نام معمر بن شمس بود که او را مذور می‌گفتند. این شخص همیشه روستای برس را که در نزدیکی حله است، اجاره می‌کرد.

آن روستا وقف علویین (سادات) بود. نایبی داشت که غله آن جا را جمع می کرد و نامش ابن الخطیب بود.

ابن الخطیب غلامی به نام عثمان داشت که مسئول مخارج او بود. ابن الخطیب از اهل ایمان وصلاح بود، ولی عثمان برخلاف او و از اهل سنت. این دوهمیشه درباره دین با یکدیگر بحث و مجادله می‌کردند.

اتفاقا روزی هر دوی ایشان نزد مقام ابراهیم خلیل (علیه السلام) در برس، که نزدیکی تل نمرود بود، حاضر شدند. در آن جا جمعی از رعیت وعوام حاضر بودند. ابن الخطیب به عثمان گفت: الان حق را واضح وآشکار می‌نمایم.

من در کف دست خود نام آنهایی را که دوست دارم (علی وحسن وحسین (علیهم السلام)) می‌نویسم تو هم بر دست خود نام افرادی را که دوست داری بنویس، آنگاه دستهای نوشته شده مان را با هم می‌بندیم و بر آتش می گذاریم. دست هر کس که سوخت، او بر باطل است و هر کس دستش سالم ماند، بر حق است. عثمان این مطلب را قبول نکرد و به این امر راضی نشد.

به همین علت رعیت وعوامی که در آن جا حاضر بودند، عثمان را سرزنش کردند وگفتند: اگر مذهب تو حق است، چرا به این امر راضی نمی شوی؟ مادر عثمان که شاهد قضایا بود، در حمایت از پسر خود مردم را لعن کرد و ایشان را تهدید نمود و ترسانید، و خلاصه در اظهار دشمنی نسبت به ایشان مبالغه کرد.

ناگهان همان لحظه چشمهای او کور شد به طوری که هیچ چیز را نمی دید! وقتی کوری را در خود مشاهده کرد، رفقای خود را صدا زد.

هنگامی که به اتاقش رفتند، دیدند که چشمهای او سالم است، ولی هیچ چیز را نمی بیند، لذا دست او را گرفته واز اتاق بیرون آوردند و به حله بردند. این خبر میان خویشان و دوستانش شایع شد.

اطبایی از حله و بغداد آوردند تا چشم او را معالجه کنند، اما هیچ کدام نمی توانست کاری کند.

در این میان زنان مؤمنه ای که او را می شناختند ودوستان اوبودند، به نزدش آمدند وگفتند: آن کسی که تو را کور کرد، حضرت صاحب الامر (علیه السلام) است.

اگر شیعه شوی ودوستی او را اختیار کنی واز دشمنانش بیزاری جویی، ماضامن می شویم که حق تعالی به برکت آن حضرت تو را شفا عنایت فرماید وگرنه ازاین بلا برای تو راه خلاصی وجود ندارد.

آن زن به این امر راضی شد وچون شب جمعه فرا رسید، او را برداشتند وبه مقام حضرت صاحب الامر (علیه السلام) در حله بردند وبعد هم زن را داخل مقام نموده خودشان کنار در خوابیدند.

همین که ربع شب گذشت، آن زن با چشمهای بینا از مقام خارج وبه طرف زنهای مؤمنه آمد، در حالی که یک یک آنها را می شناخت، حتی رنگ لباسهای هر یک را به آنها می گفت.

همگی شاد شدند وخدای تعالی را حمد وسپاس گفتند وکیفیت جریان را از او پرسیدند.

گفت: وقتی شما مرا داخل مقام نمودید واز آن جا بیرون آمدید، دیدم دستی بر دست من خورد وشخصی گفت: بیرون رو که خدای تعالی تو را شفا عنایت کرده است وازبرکت این دست، کوری من رفع شد ومقام را دیدم که پر از نور شده بود. مردی را درآن جا دیدم.

گفتم کیستی؟ فرمود: منم محمد بن الحسن واز نظرم غایب گردید.

آن زنها برخاستند وبه خانه های خود برگشتند. بعد از این قضیه، عثمان پسر او هم شیعه شد واین جریان شهرت پیدا کرد وقبیله شان به وجود امام (علیه السلام) یقین کردند.

نظیر این معجزه، در سال 1317 هجری هم اتفاق افتاد، یعنی زمانی که من مجاور امیر المؤمنین (علیه السلام) در نجف اشرف بودم و این مورد نیز زنی از اهل سنت بود که کورشده بود.

او را به مقام حضرت مهدی (علیه السلام) در وادی السلام بردند و به محض توسل به آن بزرگوار در همان مقام شریف چشمهای او بینا شد.(برکات حضرت ولی عصر (عج) حکایات عبقری حسان صص86-85 به نقل از عبقری حسان ج2 ص192 س33)

 

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۳/۰۱/۱۵
  • ۱۰۰۱ نمایش
  • ۷۹۱ بازدید
  • زینب دباغ

تشرف مادر عثمان در حله

تشرف

امام زمان (ع)

نظرات (۱۰)

بسم الله

امسال و هرسالمان را یک سین بس است...

"سیده النساء العالمین"


اللهم عجل لولیک الفرج...

سلام زینب جونم
سال نو مبارک گلم
برات سال خوب و شادی رو ارزومندم
مطالبت مثل همیشه عالی بود
لذت بردم..!!
پاسخ:
سلااااااااااااام بانو
سال نو مبارک ..سلام به امام رضا برسون.
ممنونم
بایدبرای دیدن تومحض یارشد
سلام علیکم...
بایدقیمت گوشت وبرنج بره بالا تاصدامون دربیاد؟؟؟
به روزم...
عاقبتتون بخیر.
پاسخ:
سلام
ممنون خدمت میرسم.
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • اللهم صلی علی محمد و آل محمد
    پاسخ:
    اللهم صلی علی محمد و آل محمد
  • لایتنــــــــاهی ...
  • یا فاطمه کاش از ره فرزند تو باز آید

    آوای أنا المهدی از سوی حجاز آید

    عالم به ظهورش زیبا شود آخر

    آن تربت گمنام پیدا شود آخر

    .....

    سلام

    ممنون از مطلب. عالی بود، استفاده کردیم

    چقدر علی بن مهزیار و دوست دارم و تو حرمش چقدر آرامم ...
    پاسخ:
    التماس دعا ..
  • سرباز جنگ نرم
  • با سلام...
    معرفت، محبت و انتظار؛ سه کلمه‌ی زیبا که با نام «مهدی(عج)» در خاطر ما زنده می‌شود. انتظار بدون محبّت و محبّت بدون معرفت، بی معناست.....
    جهت مطالعه ادامه مطلب فوق به ظهور نیوز تشریف بیاورید...
    http://zohour-news.blog.ir/post/9#comments
    ***************************************
    به گالری عکس هم سری بزنید تا از عکس جدید(عکس شماره 10 در قسمت امام زمان(عج)) بهره مند شوید...
    ***************************************
    اللهم عجل لولیک الفرج و جعلنا من انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه
    یا علی مدد
    پاسخ:
    سلام
    ممنون..خدمت میرسم ان شاالله.
    سلام
    یا صاحب الزمان، یا محمد اببن حسن!
    چشم دل ما را بینا فرما... تا روشن به جمال روی شما شود...!


    پاسخ:
    سلام
    آمین
    سلام
    شما لینک شدید
    پاسخ:
    سلام
    ممنون
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • ملاصدرا می گوید: خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان اما ...

    به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود می آید و به قدر آرزوی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا می شود.

    یتیمان را پدر می شود و مادر، محتاجان برادری را برادر می شود، عقیمان را طفل می شود، ناامیدان را امید می شود،

    گمگشتگان را راه می شود، در تاریکی ماندگان را نور می شود، رزمندگان را شمشیر می شود، پیران را عصا می شود، محتاجان به عشق را عشق می شود.

    خداوند همه چیز می شود همه کس را... به شرط اعتقاد، به شرط پاکی دل، به شرط طهارت روح، به شرط پرهیز از معامله با ابلیس، بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف و زبان هایتان را از هر گفتار ناپاک و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار و بپرهیزید از ناجوانمردی ها، ناراستی ها، نامردمی ها...

    چنین کنید تا ببینید چگونه بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند، در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان می کند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز می خواند مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

    "آیا خدا برای بنده خویش کافی نیست؟"

     

    پاسخ:
    ممنون ..  قطعا کافیست..
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی