سخنرانی استاد پناهیان با موضوع راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی/ 6
درک واقعیتهای حاکم بر زندگی، ما را آماده دینداری میکند/ واقعیت دنیا، همراهی زندگی دنیا با رنج و سختی است
ما قبل از اینکه تصور دقیقی از بندگی داشته باشیم، ضروری است که تصور دقیقی از زندگی داشته باشیم. و قبل از اینکه تصور روشنی از دین داشته باشیم، نیاز است که تصور روشنی از دنیا داشته باشیم. اگر دنیا را دقیق و روشن بشناسیم، دین را مُنجی خود میدانیم؛ از دینداری خود مغرور نمیشویم و مقابله با دین را احمقانه خواهیم دانست.
چرا قرآن در مواجهه با کفار، آنها را کسانی میداند که تعقل نمیکنند؟ چرا سایر صفات بد کفار اینقدر مورد سرزنش قرار نگرفته است که عدم تعقل آنها مورد سرزنش است؟ مسلّما یکی از چیزهایی که کفار در مورد آن تعقل نمیکنند، شرایط واقعی دنیایی است که در آن قرار داریم. باید واقعیتها را دید؛ واقعیتهایی که زندگی ما را احاطه کرده است. دیدن واقعیتها و درک قوانین حاکم بر هستی و درک سنتهای الهی، ما را آماده دینداری میکند. واقعیت دنیا، همراهی زندگی دنیا با رنج و سختی است.
دینداری بدون درک سنتهای حاکم بر زندگی، آسیبهای فراوانی دارد
اینکه بدون درک واقعیتها و سنتهای حاکم بر زندگی بخواهیم دینداری کنیم، آسیبهای بسیاری دارد. باید واقعیتها را دید و بعد دیندار شد. اگر کسی واقعیتهای حاکم بر زندگی و حیات بشر را نبیند ولی دیندار شود، در معرض آسیب جدی قرار خواهد داشت. نقطه آغاز حرکت، درک فلسفۀ مبارزه با هوای نفس است و اینکه بدانی در چه دنیایی زندگی میکنی. مهمترین ویژگی این دنیا این است که با سختی همراه است و بنا دارد بین شما و دوستداشتنیهایتان فاصله بیندازد.اگر کسی تصادفاً آدم خوبی شده باشد و نقطه آغاز حرکت او نقطه درستی نباشد، ممکن است بعداً بیدین شود و اگر هم به ظاهر بیدین نشود، نان خود را در دینداری میبیند و دین را در خدمت هوای نفس خود قرار میدهد. چنین فردی ضربه بیشتری به دین خواهد زد.
دین آمده است تا راه مبارزه با هوای نفس و شیوه دست کشیدن از دوستداشتنیها را یاد دهد. گستره هوای نفس و تجلیات آن را ببینید که چقدر فراگیر است. برای این دایره گسترده از هوای نفس برنامه لازم است و دین است که این برنامه را ارائه میکند.
دنیا به صورت «ثابت» و «متغیر» رنجهایی را برای ما تعریف میکند
دنیا با واقعیتهایی که دارد، شما را در این مبارزه با نفس کمک میکند و به صورت ثابت یا متغیر رنجهایی را برای شما تعریف میکند.
1-رنجهای «ثابت» دنیا میتواند شامل مواردی مانند پیر شدن و قواعدی مانند «الهِجرانُ عُقُوبَهُ العِشق» (میزان الحکمه، حدیث ١٣١٤٣-از امیرالمؤمنین ع) باشد. یعنی شما در این دنیا عاشق هر چیزی بشوید، دچار هجران و دوری از آن خواهید شد.
2-رنجهای «متغیر» نیز متناسب با شرایط زندگی هر کسی برای او پیش میآید.
دنیا برای مؤمن رنج دارد و این رنج به نفع او است
شرایط دنیا، رنج را برای همگان تعریف کرده است. اینکه دنیا برای مؤمن رنج دارد و این رنج به نفع او است را میتوان در روایتهایی دید. امام صادق(ع) میفرماید: اگر اصرار این مردم شیعه به درگاه خدا براى طلب روزى نبود، خدا آنها را از حالى که داشتند به تنگدستى بیشترى منتقل میفرمود. (لَوْ لَا إِلْحَاحُ هَذِهِ الشِّیعَةِ عَلَى اللَّهِ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ لَنَقَلَهُمْ مِنَ الْحَالِ الَّتِی هُمْ فِیهَا إِلَى مَا هُوَ أَضْیَقُ مِنْهَا؛کافی/ج2 /264)
امام باقر(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: گاهی بندۀ مؤمن ریاست و یا تجارتى را دنبال مىکند تا اینکه موفّق مىشود بر آن دست یابد، اما خداوند ملَکى را مىفرستد و به او مىگوید: مانع شوید که او موفق شود و او را نا امید کنید چون اگر به آن دست پیدا کند این موضوع باعث میشود که به جهنم برود، لذا آن فرشته با لطف خدا مانع آن بندۀ مؤمن میشود. بعد آن مؤمن هم میگوید: بیچاره شدم! چه کسى مرا بیچاره کرد؟! حضرت میفرماید: او نمىداند که خداوند در این کار و برنامه ناظر او بوده است و اگر موفق میشد او را وارد دوزخ مىکرد. (إِنَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ لَیَطْلُبُ الْإِمَارَةَ وَ التِّجَارَةَ حَتَّى إِذَا أَشْرَفَ مِنْ ذَلِکَ عَلَى مَا کَانَ یَهْوَى ... وَ قَالَ مَا یَدْرِی أَنَّ اللَّهَ النَّاظِرُ لَهُ فِی ذَلِکَ وَ لَوْ ظَفِرَ بِهِ أَدْخَلَهُ النَّار؛ التمحیص/ص56)
امام صادق(ع) فرمود: مؤمن از یکى از سه چیز در امان نیست و چه بسا هر سه مورد برایش پیش بیاید: یا آن که به همراه او کسی در خانهاش باشد که آزارش دهد. یا همسایهاى داشته باشد که اذیّتش کند. یا آن که در مسیر و در راه رسیدن به خواستههایش، چیزى باشد که سبب اذیّت و آزار او شود. چنانکه حتی اگر مؤمنى بر بالای کوهى باشد، خداوند شیطانى را برایش میفرستد تا اذیتش کند؛ ولى ایمانش را انیس و مونس او قرار میدهد که از هیچ موجودى ترس نداشته باشد. (مَا أَفْلَتَ الْمُؤْمِنُ مِنْ وَاحِدَةٍ مِنْ ثَلَاثٍ وَ لَرُبَّمَا اجْتَمَعَتِ الثَّلَاثُ عَلَیْهِ إِمَّا بُغْضُ مَنْ یَکُونُ مَعَهُ فِی الدَّارِ یُغْلِقُ عَلَیْهِ بَابَهُ یُؤْذِیهِ أَوْ جَارٌ یُؤْذِیهِ...؛ کافی/ج2/250)
هم دنیا و هم آخرت با سختی به دست میآیند/عاقل کسی است که آخرت را انتخاب کند
امام کاظم(ع) فرمودند: اى هشام! خردمند به دنیا و دنیاپرستان نگاه میکند و میفهمد که دنیا جز با رنج و مشقّت به دست نمىآید و به آخرت نگاه میکند و میفهمد که آن هم جز با رنج و زحمت به دست نمىآید. پس آن چیزی را طلب میکند که پایندهتر است، یعنی انسان عاقل آخرت را طلب میکند (یَا هِشَامُ، إِنَّ الْعَاقِلَ نَظَرَ إِلَى الدُّنْیَا وَ إِلى أَهْلِهَا، فَعَلِمَ أَنَّهَا لَاتُنَالُ إِلَّا بِالْمَشَقَّةِ، وَ نَظَرَ إِلَى الْآخِرَةِ، فَعَلِمَ أَنَّهَا لَاتُنَالُ إِلَّا بِالْمَشَقَّةِ، فَطَلَبَ بِالْمَشَقَّةِ أَبْقَاهُمَا؛ کافی/ج1/37)
یکی از خیانتهای محصولات رسانهای غرب این است که به دروغ، خودشان(غربیها) را خوشبخت و بدون رنج نشان میدهند
به دست آوردن دنیا و آخرت برای همه با سختی همراه است، پس باید با پذیرش مشقتها، سراغ آن چیزی برویم که ماندگار است یعنی آخرت. علیرغم سختیهایی که زندگی دنیا برای همه دارد، یکی از خیانتهای محصولات رسانهای غرب این است که خودشان را خوشبخت و بدون رنج نشان میدهند. در حالی که واقعیت زندگی در غرب اینطور نیست ولی هجمه سنگین رسانهای غرب باعث شده است که مردم این مشکلات را نبینند و درک نکنند.
اولین نتیجۀ درک واقعیت دنیا: «در مشکلات و رنجهای فردی به دنبال مقصر نباشیم»
یکی از نتایج اخلاقی شناخت واقعیت دنیا این است که باعث میشود در رنجها به دنبال مقصر نباشیم. اگر چه در مسایل کلان اجتماعی میتوان به دنبال مقصر بود (مانند اعلام برائت از آمریکا به دلیل مشکلاتی که برای ملت ایران پیش آورده و دشمنیهایی که دارد) ولی در مسایل فردی هنگامی که در رنج و سختی قرار میگیریم، باید آن را در ذیل واقعیتهای دنیا بدانیم و دنبال پیدا کردن مقصر نباشیم.
دومین نتیجۀ درک واقعیت دنیا: به دلیل فرصتهای تنفسی که داریم، شاکر خدا میشویم
نتیجه دوم درک واقعیت دنیا این است که وقتی فهمیدیم دنیا محل زجر کشیدن است، ولی فرصتهای تنفس و راحتی هم خدا به ما داده است یا وقتی که منفعتی را به دست میآوریم، خدا را شکر میکنیم. درک میکنیم که خدا خیلی مهربان است که در دنیایی که چنین واقعیتی داشته، فرصتهای تنفس بسیاری هم به ما داده است.
اگر کسی فلسفه حیات دنیا را نبیند و آن را درک نکند، هر قدر هم که خدا نعمت و آسایش و راحتی به او بدهد، شاکر خدا نمیشود. مثلاً وقتی بیماری او خوب میشود، به جای شکر؛ حرفش این است که خدایا اصلاً چرا بیماری دادی؟ برخی از دوستان انتقاد میکنند که چرا اینقدر تلخ بحث میکنید؟ ما که در این دنیا اینقدر زجر نمیکشیم!! به آنها عرض میکنم: خب! شما خیلی باید خدا را به خاطر این شرایط شکر کنید. اگر حقیقت حیات را درک کنید، میفهمید که خدا چقدر با ما با مهربانی تا کرده است.
سومین نتیجۀ درک واقعیت دنیا: رنج و ناخوشی نسبت به «گذشته، حال و آینده» پیدا نمیکنی
وقتی واقعیت دنیا را شناختیم، باعث میشود همین که الان در خوشی و راحتی هستیم را قدر بدانیم و آن را نوش جان کنیم. انسان معمولاً گرفتار سه ناخوشی است:
1- غصه خوردن و رنج کشیدن به دلیل ناخوشیهایی که در گذشته داشته است.
2- غصه خوردن و رنج کشیدن به دلیل نگرانی که برای خوشیهای آینده دارد.
3- غصه خوردن و رنج کشیدن برای شرایط امروزش که حسادت نام دارد و نتیجه مقایسه خوشیهای خودمان با خوشیهای دیگران است.
این سه ناخوشی همگی بد و مذموم هستند. با شناخت و درک صحیح از واقعیت دنیا، میتوان از این سه ناخوشی دوری کرد. الان که فرصت خوشی کردن داری و فرصت شکر الهی است، چرا آن را با ناخوشی کردن خراب میکنی؟ امام حسین(ع) در گودی قتلگاه با آن همه رنج و مصیبتی که داشت، در حال شکر خدا بود و میفرمود: الهی رضاً برضائک...
مطالب مرتبط :
- ۹۲/۰۸/۰۱
- ۸۵۳ نمایش
- ۷۶۲ بازدید