سردار دل ها
- ۰ نظر
- ۱۷ دی ۹۸ ، ۱۴:۴۶
- ۴۵۸ نمایش
- ۳۵۱ بازدید
دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه 49 ثانیه
امام خامنه ای :
امروز کار تجلیل از شهدا و حفظ یاد گرامی این عزیزان یک فریضه است. بعضیها میخواهند این را به فراموشی بسپرند؛ همان کسانی که با معارف انقلاب و آرزوهای انقلاب و اهداف انقلاب میانهی خوبی ندارند، با حفظ یاد شهیدان هم سرِ سازگاری ندارند و دوست نمیدارند.
( بیانات در دیدار اعضاى ستاد کنگرهى بزرگداشت سه هزار شهید استان سمنان 1394.02.14)
سلام .. چند وقت پیش جمله زیر رو در بیانات امام خامنه ای جستجو کردم ببینم چه زمانی این جمله رو گفتن :
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.
با کمال تعجب دیدم اصلا چنین جمله ای تو بیانات نیست !!!
البته عبارات زیر بود :
گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهمالسّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفهای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم.
بیانات در دیدار جمعی از خانوادههای شهدا ۱۳۷۶/۰۲/۱۷
آن عظمتی که خانوادههای شهدا و پدرها و مادرها و همسرها نشان دادهاند، از عظمت خود شهدا کمتر نیست.
بیانات در دیدار جمعی از خانوادههای شهدای استان همدان 1383.04.16
تصویر زیر، تصویر صفحه اول، یک روزنامه رژیم صهیونیستی پس از اعلام خبر شهادت جهاد مغنیه، فرزند عماد مغنیه است.
مطلب مرتبط : کلیپ قرائت زیبای آیات 1 تا 9 سوره یاسین توسط شهید مغنیه
شهید حاج حسین خرازی
شهید آوینی:
«یادگار «حاج حسین خرازی» پسری است که بعد از شهادت او به دنیا آمده است و نامش را آن چنان که او وصیت کرده بود «مهدی» گذاشتهاند. مهدی جان! پیش از آن که تو آنهمه بزرگ شوی که اسلحه به دست بگیری و عَلَم پدر شهیدت را برداری، نجف و کربلا آزاد شده است. اما مهدی جان! این قرن [15 هجری] قرنی است که حق در کرهی زمین به حاکمیت خواهد رسید. آینده در انتظار توست.»
شهید آوینی :
اگر آفاق وسیع دلهای ما از آفتاب بی غروب توکل نور و گرما نمیگرفت ، بدون تردید هیچ یک از ما پای در راهی اینچنین نمینهاد . ما را اجبار و اکراه بدینجا نکشانده است که دشواریها راه بر ما ببندند . راه حق محفوف در بلایا و دشواری هاست ، و اگر نه اینچنین بود ، کربلا را کربلا نام نمینهادند . آن که با پای اختیار قدم در طریق کربلا نهاده است میداند که اسرار جز بر سرهای بریده فاش نخواهد شد . آن که با پای اختیار قدم در طریق کربلا نهاده است میداند که خون، حرم سر سید الشهداست و این نه رازی است که بر اغیار فاش شود.
فایل صوتی متن فوق با صدای شهید آوینی :
شهید آوینی :
همهی آنها پرتوهایی از شمس وجود حق هستند که در این ظلمت کده تابیدهاند تا جهان را به نور ولایت روشن کنند . ما از سوختن نمیترسیم ، که پروانههای عاشق نوریم و هر جا که نور ولایت است گرد آن حلقه میزنیم . پیام ما استقامت است و این همان نوری است که فراتر از زمان و مکان از خزائن معنوی «فاستقم کما امرت و من تاب معک» بر ما تابیده است و اینچنین آینده از آن ماست . العاقبهی للمتقین.
دانلود فایل صوتی متن فوق با صدای شهید آوینی :
دانلود فایل صوتی شهید آوینی :
شهید آوینی :
عقل معاش میگوید که شب هنگامِ خفتن است، اما عشق میگوید که بیدار باش، در راه خدا بیدار باش تا روح تو چون شعاعی از نور به شمس وجود حق اتصال یابد. عقل معاش میگوید که شب هنگام خفتن است، اما عقل معاد میگوید که همهی چشمها در ظلمات محشر، در آن هنگامهی فزع اکبر، از هول قیامت گریانند ، مگر چشمی که در راه خدا بیدار مانده و از خوف او گریسته باشد . عقل معاش میگوید که شب هنگام خفتن است ، اما عشق میگوید: چگونه میتوان خفت وقتی که جهان ظلمتکدهی کفرآبادی است که در آن احکام حق مورد غفلت است؟
عشق میگوید: چگونه میتوان خفت وقتی که هنوز خون گرم امام عاشورا از زمین کرب و بلا میجوشد و تو را فرا میخواند؟ چگونه میتوان خفت و جهان را در کف جهال و قدارهبندها رها کرد؟ نه، شب هنگام خفتن نیست.
دانلود فایل صوتی متن زیر با صدای شهید آوینی
شهید آوینی :
شهادت پایان نیست ، آغاز است ، تولدی دیگر است در جهانی فراتر از آنکه عقل زمینی به ساحت قدس آن راه یابد . تولد ستارهای است که پرتو نورش عرصه زمان را در مینوردد و زمین را به نور ربالارباب اشراق میبخشد.
شهید مطهری :
یک کسی عالم است ، و از راه علم به جامعه خدمت میکند و در حقیقت از کانال علم از فردیت خود خارج میشود و به جامعه میپیوندد ، شخصیت فردیش از مجرای علم با شخصیت اجتماع متحد میگردد و آنچنان که قطره با دریا متحد میگردد . عالم در حقیقت ، جزئی از شخصیت خود را ، یعنی فکر و اندیشه خود را با این پیوستن به اجتماع جاوید میکند . یک نفر دیگر مخترع است ، از طریق اختراعش به جامعه میپیوندد ، خدمتش به اجتماع اینست که فن خودش ، صنعت خودش ، و خودش را از راه صنعتش ، در اجتماع خودش جاوید میکند . یکی هنرمند است ، مثلا شاعر است ، خودش را از طریق فن و هنرش جاوید میکند.
یک نفر معلم اخلاق است ، اندرزگوست ، خودش را از راه اندرزهای حکمت آمیزش که سینه به سینه منتقل میشود ، در جامعه جاوید میکند . یکی هم شهید است ، از راه خون خودش ، خودش را در اجتماع جاوید میکند ، یعنی خون جاوید در اجتماع بوجود میآورد .
به عبارت دیگر : یکی به فکر خود ارزش و ابدیت و جاودانگی میبخشد و آن عالم یا فیلسوف است ، یکی دیگر به فن و هنر یا صنعت خود ارزش و
ابدیت و جاودانگی میبخشد و آن فنان و صنعتگر یا هنرمند است ، و دیگری به حکمتهای عملی و راهنمائی های خود . اما شهید به خون خود ، و در حقیقت به تمام وجود و هستی خود ارزش و ابدیت و جاودانگی می بخشد . خون شهید برای همیشه در رگهای اجتماع میجهد . در حقیقت هر گروه دیگر به قسمتی از مایملک خود جاودانگی میبخشد و شهید به تمام مایملک خود . لهذا پیغمبر فرمود : « فوق کل ذی بر بر حتی یقتل فی سبیل الله واذا قتل فی سبیل الله فلیس فوقه بر» . یعنی بالا دست هر نیکوکاری ، نیکوکاری دیگری است ، تا آنگاه که در راه خدا شهید شود ، همین که در راه خدا شهید شد ، دیگر بالا دست ندارد .
دانلود کتاب قیام و انقلاب حضرت مهدی (عج)
منبع : کتاب قیام و انقلاب حضرت مهدی شهید مطهری
مناجات های شهید چمران :
خوش دارم که در نیمه های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم. با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم . از مرزهای علم وجود در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم.
*******************************
هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم... تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم، و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم، و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم.
*******************************
من دنیا را طلاق دادم. خدای بزرگ مرا در آتش عشق و محبت سوزاند. مقیاسها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت و خواسته های عادی و مادی و شخصی در نظرم حذف شد. روزگاری گذشت که دنیا و مافیها را سه طلاقه کردم و ازهمه چیز خود گذشتم. از همه چیز گذشتم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم و این شاید مهمترین و اساسی ترین پایه پیروزی من در این امتحان سخت باشد.
دانلود فایل صوتی متن زیر با صدای شهید آوینی
حالا انسان میفهمد که اساس تمام امور، باور است و این شک است که انسان را با درد و رنج هزار تکه میکند .»
«وای از پیچیدگی نفس انسان! وای از پیچیدگی نفس انسان! شیطان را از در میرانی، از پنجره باز میآید و چه وسوسهها که در انسان نمیکند. میگوید: برو با تقوای بیشتر خود را بساز، ایمانت را قوی کن و باز گرد . با سلاح تزکیه و تقوا میآید که تو را از جنگیدن باز دارد . اما مگر همین تزکیه و تقوا نیست که تو را به جنگیدن امر میکند؟ پس لبیک بگو و حرکت کن . بجنگ . اگر بروی ، دیگر امکان اینکه از بار نخست قویتر بازگردی وجود ندارد .»
مجید غلامی به عنوان رزمنده بسیجی با گردان انصار الرسول لشکر 27 محمد رسول الله (ص) به جبهه اعزام شد و در سال 64 در عملیات فاو از ناحیه گردن مجروح شد و به دلیل اینکه بر اثر مجروحیت قدرت هیچ تحرکی را نداشت، سالها بر روی برانکارد زندگی کرد و پس از تحمل سالها سختی و درد به شهادت رسید.
او در همایش ملی تجلیل از جانبازان قطع نخاع گردنی کشور، توفیق زیارت مقام معظم رهبری را داشت و از این بابت بسیار خوشحال بود و تا مدتها ابراز خرسندی میکرد.شهید غلامی همچنین با حضور در حرم مطهر بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی در حالی که خوابیده روی برانکارد بود در صف نماز جماعت حضور یافت، حمد و ستایش او تنها با حرکت سر، گردن و چشمانش صورت میگرفت.
**********************************
دلنوشت : تو به آرزوی من رسیده ای دعا کن من هم به آرزوی تو بـرسم
❂ شــهــادت ❂
رزمنده ۱۴ ساله ای را به اسارت گرفته بودند.
فرماندهی عراقی وقتی او را دید و متوجه سنش شد، پرسید مگر سن سربازی ۱۸ سال نیست ؟ خمینی سن سربازی را پایین آورده ؟
رزمنده در جواب عراقی گفت نه ، سن سربازی همان ۱۸ سال است ، خمینی سن عشق را پایین آورده .
خاطره از: سید ناصر حسینیپور ، جانباز دفاع مقدس و نویسنده کتاب « پایی که جا ماند »