چگونه افکار و خیالات خود را کنترل کنیم /2
استاد شجاعی :
نکته چهارم : انسان وقتی فکر می کند ، فکرش حتما راجع به یک چیزی هست یعنی بعضی ها می آیند و می گویند که : آقا ما داریم راجع به یک چیزی فکز می کنیم و این فکر ما را اذیت میکند یا راجع به یک چیزی در سر ما خیالاتی می آید ما را اذیت میکند ما دوست نداریم اینها در ذهن ما بیاید ما اذیت بشیم .
حالا ما در مبحثی که در دروس معرفت نفس داشتیم برای دوستان توضیح دادیم آنجا که خیلی وقت ها شیطان و دشمن ما از طریق همین افکار ما ، ما را اذیت می کنند و ما را وادار می کنند به فعل حرام یا دست کشیدن از یک واجب . از همین وسوسه ها که در نفس ما ایجاد می کند .
خوب دقت کنید آنچه که مسلم هست اینکه انسان می گوید : من دارم فکر می کنم و این فکر ما را اذیت میکند . دوست ندارم راجع به فلان موضوع فکر بکنم . حتما فکرش راجع به یک موضوع خاص هست . یعنی چی ؟ یعنی فکرش یک متعلق دارد . به جایی تعلق دارد . فکر چه خوب ، چه بد نیاز به مواد دارد .
فکر نیاز به مواد دارد و موادش را محسوسات تهیه میکند ولی انسان با استفاده از قوه ی عقلش و وهمش و خیالش اینها را ترکیب می کند و بنای فکر را میریزد اما مواد همیشه از کجا می آید ؟ در درجه اول مواد از محسوسات میاد بعد تبدبل به مخیلات و موهومات میشود . ولی اولین منبع تغذیه مواد فکری محسوسات هستند . یعنی دیدنی ها ، شنیدنی ها ، لمس کردنی ها ، بوییدنی ها و چشیدنی ها . اینها مواد فکر هستند که فکر را تغذیه می کنند .
حالا ما می گوییم ما یک فکرهایی به سرمان می زند که دوست نداریم این فکر ها به سرمان بزند . اگر دقت کرده باشید می بیینید که این فکر ها حتما راجع به چیزهایی هست که ما قبلا با آن یک نحو ارتباطی داشتیم .
خاطره ، میل ، هوس ، تداعی همگی پس از یک بهره برداری اولیه ایجاد می شود .
می گویند : شما یک خاطره تعریف کن ، یک خاطره تعریف کن یعنی چی ؟ یعنی یک امری که در گذشته اتفاق افتاده و شما درکش کردی و میخواهید آن را بازگویی کنید . ما هیچ وقت خاطره فردا و پس فردا را نمی نویسیم . خاطره گذشته را می نویسیم . پس خاطره نویسی یا به خاطر آوردن ، تداعی یا میل و هوس همه مال این است که انسان قبلا یک نحو بهره برداری از شخص یا شی کرده است .
فرض بفرمایید مثلا یک نفر میوه آناناس را تا بحال نخورده باشد و اصلا نداند شکل آناناس چگونه هست . آیا به یاد مزه یا شکل آناناس میفتد ؟ هوس می کند ؟ اصلا نمی داند چطور هست فقط میداند یک میوه به نام آناناس هست . هیچی در ذهنش نیست . نه مزه به یادش میاد ، نه بوی آن به یادش میاد ، نه رنگش به یادش میاد هیچ چیز را به یاد نمی آورد . چرا ؟ چون قبلا هیچ نوع بهره برداری از آن نکرده است .
یا دلمون تنگ می شود برای شخصی ، ما دلمون برای اشخاص کی تنگ می شود ؟ اصلا می شود انسان شخصی را ندیده باشد دلش برایش تنگ شود ؟ هیچ سابقه ذهنی ، دوستی و آشنایی ندارد . بله ممکن است ما دلمان برای نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) یا برای حضرت صاحب (سلام الله علیه) تنگ بشود . خیلی دوست داشته باشیم زیارت کنیم اما این بعد ها ثابت میشود که اگر دلتنگی ایجاد می شود بین ما و حضرت یک نحو سنخیت و تشابه وجود دارد که ما دلمان برای حضرت تنگ می شود . و الا هر کسی دلش برای حضرت تنگ نمیشودیا دلش برای حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) تنگ نمی شود . اگر دلتنگی هست ، اگر درد فراقی هست این مال این هست که یک نحو سنخیت وجود دارد . حالا این سنخیت یا یک سنخیت روحی است یا اینکه نه ما قبلا در یک برخوردی زیارتش کردیم حالا دلمان تنگ می شود . اما شخصی را که اصلا تا به حال سابقه نداشته او را ببینیم و با او برخورد داشته باشیم و با او هیچ نوع ارتباطی نداشتیم . ما هیچ موقع هوسش را نمیکنیم و به یادش هم نمیفتیم .
عرض کردیم مواد بیشتر قدرت تفکر را بیشتر می کند و گفتیم مواد را محسوسات تشکیل می دهند .
پس احساس بیشتر مواد بیشتری را تهیه می کند و مواد بیشتر قدرت تفکر و تعقل را بیشتر می کند. یعنی ما دائم فکرمان مشغول باشد . تفکر که می گوییم منظور تفکر فلسفی نیست که می گویند مثلا فلانی متفکر است . نه فکری که فضای ذهن ما را اشغال می کند و ما به نحوی متوجه آن می شویم یا راجع به آن فکر می کنیم یا هوس می کنیم یا دچار خاطرات می شویم .
ادامه دارد ...
برای دسترسی به تمام پست ها با عنوان چگونه فکر خود را کنترل کنیم اینجا را کلیک کنید
- ۹۳/۰۴/۱۸
- ۱۸۳۳ نمایش
- ۱۴۴۶ بازدید