مداحی + سخنرانی استاد پناهیان با موضوع : تعیین کننده ترین عامل در مقدّرات بشر ( محرم 92 / شب پنجم )
سخنرانی شب چهارم محرم 92 | حجت الاسلام علیرضا پناهیان
حاج سعید حدادیان
روضه: به شعله بسته عدو بارگاه زینب را | شب پنجم محرم 92 | برادر میثم مطیعی
------------------------------------
مقتل: روضه عبدالله بن حسن علیه السلام | شب پنجم محرم 92| برادر میثم مطیعی
------------------------------------
زمینه: حالا که من از حرم دورم | شب پنجم محرم 92 | برادر امیر عباسی
------------------------------------
نوا: حسین وای | شب پنجم محرم 92 | میثم مطیعی و امیر عباسی
------------------------------------
واحد (از زبان قبرستان بقیع): مرا میشناسی بقیعم، منم قبله گاه غریبان | شب پنجم محرم 92 | برادر میثم مطیعی
------------------------------------
واحد: زاده زهرا اباعبدالله، قبله دلها اباعبدالله | شب پنجم محرم 92 | برادر میثم مطیعی
------------------------------------
دم پاره: عبداللهم عبداللهم من عاشق ثاراللهم | شب پنجم محرم 92 | برادر امیر عباسی
------------------------------------
شور: حیدر حیدر... | شب پنجم محرم 92 | هیأت میثاق باشهدا
------------------------------------
شور: پیرو راه سرخ اربابیم... | شب پنجم محرم 92 | هیأت میثاق باشهدا
------------------------------------
دم پایانی: سید و مولا حسین | شب پنجم محرم 92 | برادر امیر عباسی
------------------------------------
نجوا با امام زمان: دلگیرم از زمانه بیا مهربان من | شب پنجم محرم 92 | برادر میثم مطیعی
------------------------------------
دعای پایانی مراسم براساس فرازهایی از دعای مکارم الاخلاق (4) | شب پنجم محرم 92 | برادر میثم مطیعی
حاج مهدی میرداماد
ذکر نزول عطا، یا حسن و یا حسین - مناجات
(دانلود فایل)
-------------------------
روضه اش آخر فداکاریست - روضه ی حضرت عبدالله ابن الحسن
(دانلود فایل)
(دانلود فایل کمکی
-------------------------
ای عمه چه تنهاست عمویم چه غریب است - دم
(دانلود فایل)
(دانلود فایل کمکی)
-------------------------
پای برهنه بی سپر برای یاریت اومدم - زمینه
(دانلود فایل)
(دانلود فایل کمکی)
-------------------------
با دل خون بی قرارم ، طاقت ماندن ندارم - نوحه
(دانلود فایل)
(دانلود فایل کمکی)
-------------------------
اشک چشاش میده خبر دنیا شده مثل قفس - سنگین
(دانلود فایل)
(دانلود فایل کمکی)
-------------------------
فکر تو ام و صحن و سرایی که نداری - واحد
(دانلود فایل)
(دانلود فایل کمکی)
-------------------------
میخرم با دل و جان تیر بلای تو عمو ، جان فدای تو عمو - دودمه
(دانلود فایل)
(دانلود فایل کمکی)
-------------------------
دل تو دلم دیگه نیست آقا واسه کربلا - شور
(دانلود فایل)
(دانلود فایل کمکی)
-------------------------
روضه حضرت سیدالشهدا و حضرت قاسم علیهما السلام
(دانلود فایل)
(دانلود فایل کمکی)
-------------------------
صحبت های اخلاقی حاج سید مهدی میرداماد پیرامون جوانان و محرم
(دانلود فایل)
(دانلود فایل کمکی)
حاج محمود کریمی
بخش اول - روضه حضرت عبدالله ابن الحسن (ع) [حاج محمود کریمی]
(دانلود فایل)
(لینک دانلود کمکی)
----------------------------------------------------
بخش دوم - زمینه [حاج محمود کریمی] [شب پنجم محرم 1435]
(دانلود فایل)
(لینک دانلود کمکی)
----------------------------------------------------
بخش سوم - واحد و تک [حاج محمود کریمی]
(دانلود فایل)
(لینک دانلود کمکی)
----------------------------------------------------
بخش چهارم - دودمه [حاج محمود کریمی] [شب پنجم محرم 1435]
(دانلود فایل)
(لینک دانلود کمکی)
----------------------------------------------------
بخش پنجم - شور [حاج محمد صمیمی] [شب پنجم محرم 1435]
(دانلود فایل)
(لینک دانلود کمکی)
----------------------------------------------------
بخش ششم -ذکر و مناجات [حاج محمد صمیمی]
(دانلود فایل)
(لینک دانلود کمکی)
روضه جانسوز قاسمبنالحسن علیهماالسلام توسط رهبر انقلاب
یکى از این قضایا، قضیه به میدان رفتن «قاسمبنالحسن» است که صحنه بسیار عجیبى است. قاسمبنالحسن علیهالصّلاة والسّلام یکى از جوانان کم سالِ دستگاهِ امام حسین است. نوجوانى است که «لم یبلغ الحلم»؛ هنوز به حدّ بلوغ و تکلیف نرسیده بوده است. در شب عاشورا، وقتى که امام حسین علیهالسّلام فرمود که این حادثه اتّفاق خواهد افتاد و همه کشته خواهند شد و گفت شما بروید و اصحاب قبول نکردند که بروند، این نوجوان سیزده، چهاردهساله عرض کرد: «عمو جان! آیا من هم در میدان به شهادت خواهم رسید؟» امام حسین خواست که این نوجوان را آزمایش کند - به تعبیر ما - فرمود: «عزیزم! کشتهشدن در ذائقه تو چگونه است؟» گفت: «احلى من العسل»؛ از عسل شیرینتر است.
ببینید؛ این، آن جهتگیرىِ ارزشى در خاندان پیامبر است. تربیتشدههاى اهل بیت اینگونهاند. این نوجوان از کودکى در آغوش امام حسین بزرگ شده است؛ یعنى تقریباً سه، چهار ساله بوده که پدرش از دنیا رفته و امام حسین تقریباً این نوجوان را بزرگ کرده است؛ مربّى به تربیتِ امام حسین است. حالا روز عاشورا که شد، این نوجوان پیش عمو آمد. در این مقتل اینگونه ذکر مىکند: «قال الرّاوى: و خرج غلام» (لهوف، ابنطاووس، ترجمه سید احمد زنجانى، (با نام آهى سوزان بر مزار شهیدان)، ص ۱۱۵). آنجا راویانى بودند که ماجراها را مىنوشتند و ثبت مىکردند. چند نفرند که قضایا از قول آنها نقل مىشود. از قول یکى از آنها نقل مىکند و مىگوید: «همینطور که نگاه مىکردیم، ناگهان دیدیم از طرف خیمههاى ابىعبداللَّه، پسر نوجوانى بیرون آمد: «کانّ وجهه شقّة قمر»؛ چهرهاش مثل پاره ماه مىدرخشید. «فجعل یقاتل»؛ آمد و مشغول جنگیدن شد.»
این را هم بدانید که جزئیات حادثه کربلا هم ثبت شده است؛ چه کسى کدام ضربه را زد، چه کسى اوّل زد، چه کسى فلان چیز را دزدید؛ همه اینها ذکر شده است. آن کسى که مثلاً قطیفه حضرت را دزدید و به غارت برد، بعداً به او مىگفتند: «سرق القطیفه»! بنابراین، جزئیات ثبت شده و معلوم است؛ یعنى خاندان پیامبر و دوستانشان نگذاشتند که این حادثه در تاریخ گم شود.
«فضربه ابن فضیل العضدى على رأسه فطلقه»؛ ضربه، فرق این جوان را شکافت. «فوقع الغلام لوجهه»؛ پسرک با صورت روى زمین افتاد. «وصاح یا عمّاه»؛ فریادش بلند شد که عموجان. «فجل الحسین علیهالسّلام کما یجل الصقر». به این خصوصیات و زیباییهاى تعبیر دقّت کنید! صقر، یعنى بازِ شکارى. مىگوید حسین علیهالسّلام مثل بازِ شکارى، خودش را بالاى سر این نوجوان رساند. «ثمّ شدّ شدّة لیث اغضب». شدّ، به معناى حمله کردن است. مىگوید مثل شیر خشمگین حمله کرد. «فضرب ابنفضیل بالسیف»؛ اوّل که آن قاتل را با یک شمشیر زد و به زمین انداخت. عدّهاى آمدند تا این قاتل را نجات دهند؛ اما حضرت به همه آنها حمله کرد.
جنگ عظیمى در همان دور و برِ بدن «قاسمبنالحسن»، به راه افتاد. آمدند جنگیدند؛ اما حضرت آنها را پس زد. تمام محوطه را گرد و غبار میدان فراگرفت. راوى مىگوید: «وانجلت الغبر»؛ بعد از لحظاتى گرد و غبار فرو نشست. این منظره را که تصویر مىکند، قلب انسان را خیلى مىسوزاند: «فرأیت الحسین علیهالسّلام»: من نگاه کردم، حسینبن على علیهالسّلام را در آنجا دیدم. «قائماً على رأس الغلام»؛ امام حسین بالاى سر این نوجوان ایستاده است و دارد با حسرت به او نگاه مىکند. «و هو یبحث برجلیه»؛ آن نوجوان هم با پاهایش زمین را مىشکافد؛ یعنى در حال جان دادن است و پا را تکان مىدهد. «والحسین علیهالسّلام یقول: بُعداً لقوم قتلوک»؛ کسانى که تو را به قتل رساندند، از رحمت خدا دور باشند.
این یک منظره، که منظره بسیار عجیبى است و نشاندهنده عاطفه و عشق امام حسین به این نوجوان است، و درعینحال فداکارى او و فرستادن این نوجوان به میدان جنگ و عظمت روحى این جوان و جفاى آن مردمى که با این نوجوان هم اینگونه رفتار کردند.
مطلب مرتبط :
تمام پست های با عنوان مقدرات را در بخش موضوعات با عنوان تعیین کننده ترین عامل در مقدّرات بشر یا در اینجا مشاهده کنید .
- ۹۲/۰۸/۱۸
- ۱۲۵۴ نمایش
- ۱۱۱۶ بازدید