حدیث لوح
۰۹
خرداد
جریـــمه مشـــق اِمشــبم ، صــَـد بـــــــار بنویــس :
آقایـــے ڪــه یـــادش نبــــودم در قُنـــوت نمـــازش یـــادم ڪـَـرد...
تــا جمعہ ے بعد
کـــاش .. پلک های انتظارم روے هم نیاید ..
کـــاش .. دستانم از دامان آســـمان نیفتد !
کــــاش ایــ ن جـمـعـہ بــیــایـے ...
آقایـــے ڪــه یـــادش نبــــودم در قُنـــوت نمـــازش یـــادم ڪـَـرد...
تــا جمعہ ے بعد
کـــاش .. پلک های انتظارم روے هم نیاید ..
کـــاش .. دستانم از دامان آســـمان نیفتد !
کــــاش ایــ ن جـمـعـہ بــیــایـے ...
************************
مناجات با امام زمان(عج) با نوای حاج میثم مطیعی
************************
امام صادق علیهالسلام میفرماید: پدرم به جابر بن عبداللَّه انصارى فرمود: من با تو کارى دارم، چه وقت برایت آسانتر است که ترا تنها ببینم و از تو سؤال کنم؟ جابر گفت: هر وقت شما بخواهى، پس روزى با او در خلوت نشستند و به او فرمودند: درباره لوحى که آن را در دست مادرم فاطمه علیهاالسلام دختر رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله دیده اى و آنچه مادرم به تو فرمود که در آن لوح نوشته بود، به من خبر ده. ...
در ادامه بخوانید..
- ۸ نظر
- ۰۹ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۳۴
- ۸۳۹ نمایش
- ۷۲۱ بازدید