آرامش
- ۰ نظر
- ۰۹ دی ۹۶ ، ۲۱:۱۵
- ۶۰۷ نمایش
- ۴۷۷ بازدید
آیت الله صمدی آملی : نکته ای را بیان مینمایم که این نکته به عنوان رمزی در فهم قصه های قرآن کریم است و آن اینکه:
هر چه را در قرآن میخوانید از قصه حضرت آدم «عَلَیهِ السَلام» که اولین قصه سوره بقره است، گرفته تا قصه های حضرت موسی «عَلَیهِ السَلام»، حضرت ابراهیم «عَلَیهِ السَلام»، حضرت عیسی «عَلَیهِ السَلام»، حضرت نوح «عَلَیهِ السَلام» و دیگر انبیاء عظام، بدانید که اینها فقط صرف پرداختن به یک داستان نیست بلکه رمز این قصه ها در قرآن آن است که هر کسی بخواهد از حیوان بودن به در آید و به مقام انسانیّت برسد باید مسیری را طی کند که در این مسیر همانند پیغمبران دچار حوادث و موانع شود و با مشکلاتی برخورد کند. مثلاً اگر کسی از امشب بگوید: خدایا میخواهم بیایم تا تمام آنچه را که فرمودی، عمل کنم از فردایش خواهد دید که مشکلی برایش پیش آمده است همانند مشکل حضرت آدم«عَلَیهِ السَلام»، یک حادثه ای برای او اتفاق افتاده است و همانند حادثه حضرت موسی «عَلَیهِ السَلام»، یک واقعه ای برای او رخ داده است همانند واقعه حضرت عیسی «عَلَیهِ السَلام» و ... خداوند نیز در قرآنش میفرماید اگر در مسیر انسانیت مشکلی شبیه مشکل حضرت آدم «عَلَیهِ السَلام»، پیدا کردی اینگونه حلّش کن و یا اگر شبیه حضرت موسی دچار مشکل شده ای راه حل آن اینگونه است. به تعبیر دیگر وقایع قرآن مربوط به مورد خاص نیست که تا قرآن همانند کتاب قصّه و داستانی تلقّی گردد، بلکه قصص قرآنی و نقل وقایع و حوادث مهم در امور مختلف برای شرح و بیان اطور وجودی انسان و شئون مختلف اوست. یعنی قرآن از بدو تا ختم تفسیر انفسی انسان است.
نتیجه کلام اینکه ما نپنداریم قرآن یک داستانی گفته که حضرت آدمی بود، این حضرت آدم در یک بهشتی زندگی میکرد، به او گفته بودند به گندم نزدیک نشو و او هم نزدیک شد و از آن خورد و از بهشت بیرونش کردند، تا از آن به بعد سوالهای فراوانی پدید آید که مثلاً: آدم ابتدا در کجا بود؟ چگونه او را ساختند؟ آن بهشت در کجا بود؟ چگونه به گندم نزدیک شد؟ مگر در بهشت گندم و جو هم وجود دارد؟ و مگر آنجا ممنوعیتی هم هست؟ چرا از آنجا بیرونش کردند؟ و دهها سؤال دیگر... سرّ تمام این سؤالاتی که برای افراد پیش میآید این است که خیال کرده اند قضیة حضرت آدم و مانند آن صرفاً به عنوان پرداختن به یک قصه در قرآن است و حال اینکه عرض کردیم اینگونه نیست بلکه همه قصص قرآنی بیان اطوار وجودی انسان در سیر تکاملی او است که سفرنامه های انبیاء در مقام شهود حالات ما است وگرنه انسانهای کامل همانند سفرای الهی منزه از خطا و اشتباهند و این لطیفه را روح دیگری است که برای اهل آن با تدبّر تام معلوم است که انسان کامل را روی به جانب حق است که مظهر اسماءالله است و چهرهای به جانب خلق است که اطوار وجودی آنها را به آنها نشان میدهد تا در مسیر تکامل، شوق به کمال یابند فافهم.
سلام .. چند وقت پیش جمله زیر رو در بیانات امام خامنه ای جستجو کردم ببینم چه زمانی این جمله رو گفتن :
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.
با کمال تعجب دیدم اصلا چنین جمله ای تو بیانات نیست !!!
البته عبارات زیر بود :
گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهمالسّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفهای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم.
بیانات در دیدار جمعی از خانوادههای شهدا ۱۳۷۶/۰۲/۱۷
آن عظمتی که خانوادههای شهدا و پدرها و مادرها و همسرها نشان دادهاند، از عظمت خود شهدا کمتر نیست.
بیانات در دیدار جمعی از خانوادههای شهدای استان همدان 1383.04.16
واقعه ای که برای ایت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی - مؤلّف کتاب مکیال المکارم رخ داد :
ایت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی : سه سال پیش از تألیف کتاب قرضهای زیادی بر عهدهام جمع شد . پس در یکی از شبهای ماه رمضان به آن حضرت و پدرانش علیهم السلام متوسل شدم و حاجتم را ذکر کردم و بعد از طلوع آفتاب که از مسجد مراجعت نمودم و خوابیدم آن حضرت در خواب به من فرمود :قدری باید صبر کنی تا از مال دوستان خاص خود بگیریم و به تو برسانیم . خوشحال و مسرور از خواب بیدار شدم و شکر خدای را به جای آوردم و چون مدّت کوتاهی گذشت یکی از برادران که او را به صلاح و خوبی میشناختم و از وی نسیم دل انگیز می شنیدم به نزد من آمد و مبلغی داد و گفت : این از سهم امام علیه السلام است . پس خیلی مسرور گشتم و با خود گفتم :
هذا تَأْویلُ رُؤْیایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبّی حَقّاً ( سوره یوسف ، آیه 100 ) ؛ این تعبیر خواب پیشین من است که خداوند آن را به حقیقت رسانید
ای برادران دینی شما را سفارش میکنم که حوائج خودتان را بر آن حضرت عرضه کنید ، هر چند که هیچ امری بر وی پوشیده نیست چنانکه در کافی از حضرت امام صادق علیه السلام روایت آمده که فرمود : امام در شکم مادر میشنود و چون متولد شود بین دو شانه اش نوشته شده :« وَ تَمَّتْ کَلِمَۀُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدلًا لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ » (سوره انعام ، آیه 115)
و سخن وعده پروردگارت به درستی و داد به انجام رسیده است ، کلمات او را دگرگون کنندهای نیست و او شنوای داناست . و هنگامی که امر (امامت) به او واگذار میشود خداوند عمودی از نور برای او قرار میدهد که به وسیله آن آنچه اهل هر شهر انجام میدهند ، ببیند ( اصول کافی ، 1 . 387) . و در کتاب جنۀ المأوی به نقل از کشف المحجّه از شیخ کلینی نقل کرده که : در کتاب الرسائل از شخصی که نامش را برده چنین آورده است : به حضرت ابوالحسن علیه السلام نوشتم : شخصی مایل است حاجات خصوصی و اسراری را با امام خویش در میان گذارد همان گونه که دوست دارد با پروردگارش بازگوید ؟ آن حضرت در جواب نوشت : اگر حاجتی داشتی پس لبهایت را به شکل گفتن آن حرکت بده که همانا جواب به تو خواهد رسید ( کشف المحجه ، 688) .
منبع : کتاب مکیال المکارم
کتاب مکیال المکارم : دانلود
درباره کتاب مکیال المکارم
مؤلف کتاب «مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (عج)» مرحوم آیت الله سید محمدتقی موسوی اصفهانی مشهور به فقیه احمدآبادی فرزند سید عبدالرزاق از علمای بزرگ اصفهان است. از مقدمهای که مرحوم سید محمد تقی بر مکیال نوشته، چنین برمیآید که از شدت عشق و علاقهای که به حضرت حجت (عج) داشته، شبی آن حضرت را در خواب میبیند. امام(ع) تألیف این کتاب را به وی توصیه و تأکید میفرماید و حتی نام آن را نیز «مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم» تعیین میکند. سید از خواب بیدار میشود، ولی توفیقی برای تألیف آن برایش حاصل نمیشود. تا اینکه در سال ١٣٣٠ق عازم سفر حج شد. در این سفر بسیاری از حاجیان گرفتار مرض وبا شدند و از دنیا رفتند. سید محمد تقی با خدای خویش عهد بست اگر از این سفر سالم برگردد، کتابی را درباره حضرت ولی عصر(عج) به رشته تألیف درآورد. چون از سفر برگشت، به عهد خود وفا کرد و کتاب مکیال المکارم را که حاوی موضوعات مهم در شناخت امام زمان و وظایف شیعیان در قبال آن حضرت است، به رشته تحریر درآورد.
استاد پناهیان :
یکی از وظایفی که این پیام برای ما تعریف میکند «آمادگی برای بیدارسازی دیگران» است. ...
در ادامه گزیدهای از مباحث مطرح شده این سخنرانی را میخوانید..
دلایل فیلتر شدن :
وقتی انسان گناه می کند به دلیل جهلشان به ازای هرگناه یک قدم از خدا دور می شود. این فیلتر ها بر چشمانمان، گوش هایمان و قلب ما مُهر می زند و اگر کسی دچار این گناهان شد اگر به یکی از این فیلتر شکن ها وصل باشد ان شاءالله به راه مستقیم هدایت می شود.
پس از هر فرصتی برای آشتی با خالق هستی استفاده کنیم و فیلترهای ایجاد شده بین خود و خدا را بشکنیم و با توبه واقعی به اصل خویش برگردیم.
موج سرمای شدید در نوار غزه و کمبود مواد سوختی، مشکلات زیادی برای مردم این منطقه ایجاد کرده است و این درحالیاستکه ویرانههای ناشی از حملۀ اخیر رژیم صهیونیستی به این منطقه، هنوز بازسازی نشدهاند.
در واکنش به این وضعیت، اتحادیه بینالمللی امت واحده ضمن «محکومیت محاصرۀ ظالمانۀ نوار غزه و ابراز همدردی با مردم مظلوم و بیگناه غزه»، برای جمعآوری و ارسال کمکهای نقدی به غزه اعلام آمادگی کرده است... در ادامه بخوانید...
لطفا انتشار بدید
دانلود PDF به شش زبان :
To the Youth in Europe and North America :
Message of ayatollah Seyyed Ali Khamenei, Leader of The Islamic Republic of Iran
English : download
España : descargar
Deutschland : Download
تحمیل :العربیة
Français : télécharger
دریافت : فارسی
استاد پناهیان :
بنده قبلاً بارها به جوانان و دوستان خودم عرض کرده بودم که از طریق اینترنت با مردم جهان ارتباط برقرار کنید و پیامها و مطالب ناب خودتان را به آنها منتقل کنید- ولی امروز این پیام رهبر انقلاب، سوژۀ خبری و محور بسیار مناسبی است که شما جوانان میتوانید بسیاری از مطالب و اطلاعات را در کنار این پیام، به اروپاییها -و غربیها- منتقل کنید مثلاً یکی از مطالبی که میتوانید برای آنها بازگو کنید، معرفی شخصیت مقام معظم رهبری به آنهاست. یا اینکه عکسها و تصاویری که از ارتباط ایشان با جوانان و ارتباط عاطفی جوانان با ایشان وجود دارد را به اروپاییها منتقل کنید. در این زمینهها کارهای بسیار جالب و تأثیرگذاری میتوان انجام داد.
پیام امام خامنه ای در ادامه مطلب ...
امام صادق می فرماید : هرکس برای من مرگ عبدالله را تضمین کند من ظهور قائم را برای او تضمین می کنم-آنگاه که مرگ عبد الله فرا رسد، مردم در جانشینى او نسبت به هیچکس به توافق نمى رسند و این جریان تا ظهور حضرت صاحب الامر همچنان ادامه مى یابد، عمر سلطنت هاى چندین ساله بسر آمده ، نوبت پادشاهى چند ماهه و چندین روزه فرا مى رسد. ابوبصیر مى گوید: پرسیدم : آیا این وضع به طول مى انجامد؟ فرمود: هرگز.و این درگیرى بعد از کشته شدن این پادشاه (عبدالله ) منجر به کشمکش بین قبیله هاى حجاز مى شود. ( بحار الانوار ج 52 ص 210 و 240 )
یا حضرت اباعبدالله ، ملک عبدالله ملعون به درک واصل شد
تصویر زیر، تصویر صفحه اول، یک روزنامه رژیم صهیونیستی پس از اعلام خبر شهادت جهاد مغنیه، فرزند عماد مغنیه است.
مطلب مرتبط : کلیپ قرائت زیبای آیات 1 تا 9 سوره یاسین توسط شهید مغنیه
فی الفقیه، عن الصّادق (علیهالسّلام) [حضرت امام جعفر صادق علیهالسّلام فرمودند]:
«من لم یکن له واعظ من قلبه و زاجر من نفسه و لم یکن له قرین مرشد استمکن عدوّه من عنقه». اولین چیزی که موجب میشود که انسان بتواند در مقابل دشمنش - که مراد، شیطان است - ایستادگی کند و مانع بشود از تصرف دشمن و تسلط دشمن، [این است که:] «واعظ من قلبه»؛ از قلب خود واعظی برای خود داشته باشد. قلب متذکر بیدار، انسان را نصیحت میکند، موعظه میکند.
یکی از بهترین وسائلِ اینکه انسان قلب را وادار کند به موعظهی خود و فعال کند در موعظهی خود، همین دعاهاست، دعاهای مأثور - صحیفهی سجادیه و سایر دعاها - و سحرخیزی؛ اینها دل انسان را به عنوان یک ناصح برای انسان قرار میدهد. اول این است: «واعظ من قلبه».
[دوم اینکه:] «و زاجر من نفسه»؛ از درونِ خود یک زجرکنندهای، منعکنندهای، هشداردهندهای داشته باشد.
اگر این دو تا نبود، «و لم یکن له قرین مرشد»، یک دوستی، همراهی که او را ارشاد کند، به او کمک کند، راهنمائی کند، این را هم نداشته باشد - که این، سومی است - که اگر چنانچه از درون، انسان نتوانست خودش را هدایت کند و مهار نفسِ خودش را در دست بگیرد، [باید] دوستی داشته باشد، همراهی داشته باشد، همینی که فرمودند: «من یذکّرکم اللَّه رؤیته»، که دیدار او شما را به یاد خدا بیندازد؛
اگر این هم نبود، «استمکن عدوّه من عنقه»؛ خود را در مقابل دشمنِ خود مطیع کرده است؛ دشمنِ خود را مسلط کرده است بر خود و بر گردن خود، که سوار بشود.
که [منظور از] دشمن، همان شیطان است. اینها لازم است. از درون خود، انسان، خود را نصیحت کند. بهترین نصحیت کنندهی انسان، خود انسان است؛ چون از خودش انسان گلهمند نمیشود. هر کسی انسان را نصیحت کند، اگر قدری لحن او تند باشد، انسان از او گلهمند میشود؛ اما خود انسان، خودش را نصیحت کند؛ دشنام بدهد به خودش، ملامت کند، سرزنش کند خودش را؛ اینها خیلی مؤثر است. موعظه کند، زجر کند. در کنار اینها، یا به جای اینها اگر نبود، آن وقت دوست، رفیق، که دستگیری کند انسان را.( 1389/10/26 )
نکته : در لیست موضوعات ( سمت چپ ) میتوانید به پست های با عنوان : پای درس آقا دسترسی پیدا کنید.
منبع:
شهید حاج حسین خرازی
شهید آوینی:
«یادگار «حاج حسین خرازی» پسری است که بعد از شهادت او به دنیا آمده است و نامش را آن چنان که او وصیت کرده بود «مهدی» گذاشتهاند. مهدی جان! پیش از آن که تو آنهمه بزرگ شوی که اسلحه به دست بگیری و عَلَم پدر شهیدت را برداری، نجف و کربلا آزاد شده است. اما مهدی جان! این قرن [15 هجری] قرنی است که حق در کرهی زمین به حاکمیت خواهد رسید. آینده در انتظار توست.»
رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
اَوصانى رَبّى بِسَبعٍ: اَوصانى بِالاخلاصِ فِى السِّرِّ وَ العَلانیَةِ وَ اَن اَعفُوَ عَمَّن ظَلَمَنى و اُعطىَ مَن حَرَمَنى و اَصِلَ مَن قَطَعَنى و اَن یَکونَ صَمتى فِکرا وَ نَظَرى عِبَرا؛
پروردگارم هفت چیز را به من سفارش فرمود : اخلاص در نهان و آشکار ، گذشت از کسى که به من ظلم نموده ، بخشش به کسى که مرا محروم کرده ، رابطه با کسى که با من قطع رابطه کرده ، و سکوتم همراه با تفکّر و نگاهم براى عبرت باشد.
کنزالفوائد ج2 ، ص 11
ماجرا از آنجایی شروع شد که تلویزیون در اقدامی تحسین برانگیز یکی از سخنرانی های «حسن رحیم پورازغدی» در جمع مداحان قبل از محرم امسال را پخش کرد. این اقدام تلویزیون از آنجایی جالب توجه بود که رحیم پور با همان صراحت لهجه همیشگی خود و در قالب سخنانی که در آن آسیب های مراسمات عزاداری را بررسی می کرد انگشت اتهام به سمت برخی از هیئت های منحرف گرفت و از بدعت ها و انحرافات آنان گفت. پس از آن بود که با استناد به کلیپ های گلچین شده از سخنان وی در فضای مجازی، موج عظیمی از اعتراضات در قالب دو دسته شکل گرفت. عده ای دیندار که از تقطیع کنندگان سخنان رحیم پور فریب خورده بودند، معترض شدند که بلافاصله هم متوجه اشتباه خود شدند. اما دسته دوم همان کسانی بودند که انگشت اتهام رحیم پور به سمت آنان بودند. بدعت گذاران در دین که با فرقه ها و عناوین مختلف از هیچ کوششی برای انحراف شیعه دریغ ندارند. اما این «تشیع انگلیسی» که رحیم پور آنان را نابودکننده اسلام و انقلاب و خطرناک تر از وهابیت می داند، چگونه رشد یافتند و فعالیت می کنند؟....
****************************************
پ ن : وبلاگ نویس محترم "
" بنده سقط حضرت محسن رو انکار نکردم که شما منبع از کتب سنی میارید . گفتم گرفتن هفته و دهه صحیح نیست . تا 8 ربیع محسنیه بگیرید بعد 9 ربیع هم بزنید و برقصید و بعد هفته وحدت شروع میشه همه پشت سر هم هست . با این کار های شما چه جایی برای وحدت می مونه ؟ دو دهه فاطمیه میگیریم برای چی ؟ ما نمیگیم اعتقادات رو نادیده بگیرید ما میگیم دو دهه فاطمیه برای همین هست .شما برای پیغمبر 2 روز هم عزاداری نمی کنید . شما برای امام حسن مجتبی یک هفته عزاداری میکنید ؟ چطور شده برای حضرت محسن یک هفته عزاداری میکنید ؟ چرا علمای بزرگی چون آیت الله بهاء الدینی و آیت الله بهجت و امام خمینی و ... دهه نگرفتن ؟ این نوع دهه ها از سر جهالت هست .پیشنهاد میکنم کتاب خاطرات مستر همفر رو دانلود کنید و بخونید تا متوجه بشید چقدر اتحاد بین مسلمونا مهم هست و چطور تفرقه می اندازند .
فایل صوتی : دانلود
ماجرا از آنجایی شروع شد که تلویزیون در اقدامی تحسین برانگیز یکی از سخنرانی های «حسن رحیم پورازغدی» در جمع مداحان قبل از محرم امسال را پخش کرد. این اقدام تلویزیون از آنجایی جالب توجه بود که رحیم پور با همان صراحت لهجه همیشگی خود و در قالب سخنانی که در آن آسیب های مراسمات عزاداری را بررسی می کرد انگشت اتهام به سمت برخی از هیئت های منحرف گرفت و از بدعت ها و انحرافات آنان گفت. پس از آن بود که با استناد به کلیپ های گلچین شده از سخنان وی در فضای مجازی، موج عظیمی از اعتراضات در قالب دو دسته شکل گرفت. عده ای دیندار که از تقطیع کنندگان سخنان رحیم پور فریب خورده بودند، معترض شدند که بلافاصله هم متوجه اشتباه خود شدند. اما دسته دوم همان کسانی بودند که انگشت اتهام رحیم پور به سمت آنان بودند. بدعت گذاران در دین که با فرقه ها و عناوین مختلف از هیچ کوششی برای انحراف شیعه دریغ ندارند. اما این «تشیع انگلیسی» که رحیم پور آنان را نابودکننده اسلام و انقلاب و خطرناک تر از وهابیت می داند، چگونه رشد یافتند و فعالیت می کنند؟....
دهه سازی های نوظهور
یکی از مناقشات سخنان استاد رحیم پور مطرح کردن بحث دهه های جدید عزاداری بود. رحیم پور در آن سخنان به دهه جعلی محسنیه اشاره می کند و می گوید: «سالی که شش ماهش عزاداری است دیگر عزاداری اش ارزشی ندارد. مدام ایام خلق می کنند. ایام محسنیه هم جدیدا خلق شده است. اینطور باید کل سال عزاداری کنیم و مردم به کارشان نمی رسند و بعد جایگاه عزاداری شکسته می شود و در نزد بسیاری عزاداری طبیعی میشود و رغبتی به عزاداری نمی کنند. به آن مقدار که برای اهل بیت عزاداری می کردند، عزاداری کنید»
این سخنان وی از سوی کسانی که منبع اصلی این دهه سازی های برای دور کردن شیعه از عزاداری اصلی و معمول و مرسوم اهل بیت(ع) و بزرگان هستند، تحریف شد و به اسم زیرسوال بردن وجود حضرت محسن(ع)، بدعت در دین و توهین به هیئت های عزاداری اززبان رحیم پور در فضای مجازی منتشر شد.
اما رحیم پور چندی بعد از طریق تریبون نمازجمعه ماهیت این افراد را فاش می کند و درباره آنان می گوید: « بنده حرفهایی را زدم که عدهای جاهل و عدهای که اسلامشان اسلام آمریکایی و تشیع لندنی است درباره آن جنجال به راه انداختند. به جای آن که حرفها را به طور کامل از صداوسیما پیگیری کنند تکههای گزینش شدهای از آن حرف ها را در شبکههای ماهواره ای پخش کردند. ۹۰ درصد هیأتهای ما برای خدا و به عشق اباعبدالله کار می کنند ... اما مجالسی هست که آبروی شیعه را می برد که ان شاالله ریشه این هیأت ها خشک شود»
شیعه گری در پناه دشمن شیعه
امام خمینی سال ها قبل از پیدایش واژه «تشیع انگلیسی»، این افراد را آخوند فاسد که نزد امام، ساواکی از ایشان محترم تر است، خوانده بودند و حضرت آقا نیز تشیع تبلیغی آنان را نامناسب برای شیعه. با این اوصاف رحیم پور به عنوان یکی از نظریه پردازان انقلاب اسلامی از وجود این افراد و مراکزشان در شهرهایی مثل مشهد، قم، اصفهان و نجف خبر می دهد، که با شبکه های ماهواره ای فراوان خود مثل، مرجعیت، المهدی، امام حسین(ع) و... درلباس تشیع، موجودیت شیعه را نشانه گرفته اند. شاید قبل از اینکه ماهیت این فرقه ها را بررسی کنیم همین که بدانیم سرچشمه ی تامین منابع مالی این شبکه ها به لندن برمی گردد، قدم بزرگی در شناخت ماهیتشان برداشته باشیم.
امام خامنه ای :
اختلاف بین طرفداران دو عقیده بر اثر تعصبات، یک امری است که هست و طبیعی است، و مخصوص شیعه و سنی هم نیست. بین فِرَق شیعه، خودشان؛ بین فِرَق سنی، خودشان؛ در طول زمان از این اختلافات وجود داشته است. تاریخ را نگاه کنید، میبینید هم بین فرق فقهی و اصولی اهل تسنن - مثل اشاعره و معتزله، مثل حنابله و احناف و شافعیه و اینها - هم بین فرق مختلف شیعه، بین خودشان، اختلافاتی وجود داشته است. این اختلافات وقتی به سطوح پایین - مردم عامی - میرسد، به جاهای تند و خطرناکی هم میرسد؛ دست به گریبان میشوند. علما مینشینند با هم حرف میزنند و بحث میکنند؛ لیکن وقتی نوبت به کسانی رسید که سلاح علمی ندارند، از سلاح احساسات و مشت و سلاح مادی استفاده میکنند که این خطرناک است. در دنیا این همیشه بوده؛ همیشه هم مؤمنین و خیرخواهان سعی میکردند که مانع بشوند؛ علما و زبدگان، تلاششان این بوده است که نگذارند سطوح غیرعلمی کارشان به درگیری برسد؛ لیکن از یک دورهای به این طرف، یک عامل دیگری هم وارد ماجرا شد و آن «استعمار» بود. نمیخواهیم بگوییم اختلاف شیعه و سنی همیشه مربوط به استعمار بوده؛ نه، احساساتِ خودشان هم دخیل بوده؛ بعضی از جهالتها، بعضی از تعصبها، بعضی از احساسات، بعضی از کجفهمیها دخالت داشته؛ لیکن وقتی استعمار وارد شد، از این سلاح حداکثر استفاده را کرد.
ما باید بیدار باشیم؛ هم شیعه، هم سنی باید بیدار باشند؛ بخصوص علما. مردمِ دور از محیط علمایی، ممکن است دچار توهماتی بشوند، دچار اشتباهاتی بشوند؛ اما علما نمیتوانند در این قضیه بیتفاوت بمانند؛ بگویند خوب، اینها عوامند، ما که نمیکنیم؛ نه، علما بایستی خود را مسئول بدانند و تلاش کنند.
ما امروز باید خیلی مراقب باشیم که دشمن از این نقطهی حساس - در واقع باید گفت از این نقطهی ضعفی که در دنیای اسلام وجود دارد - نتواند استفاده کند.
دوستان ما درست گفتند؛ مسئله، مسئلهی این نیست که شیعه یا سنی، عقاید یکدیگر را قبول کنند؛ نه، هر کسی عقیدهی خودش را دارد، هر کسی تابع استدلال است و به هر عقیدهای رسید، درست است. مسئله این است که اصحابِ عقاید مختلف، بایستی به وسوسهی دشمن گوش نکنند، به جان هم نیفتند، با هم دشمنی نکنند و نسبت به هم کارشکنی نکنند. دشمنان ما هر کدام هر چه بلدند «یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غرورا» به همدیگر یاد میدهند؛ انگلیسیها به امریکاییها یاد میدهند، اسرائیلیها به آنها یاد میدهند.(بیانات در دیدار شرکتکنندگان در هماندیشی علمای اهل تسنن و تشیع . 25/10 85)
آیا پیامبر اسلام (ص) به مرگ طبیعی از دنیا رفتند یا شهید شدند؟
عده ای تلاش می کنند در جامعه مسلمین القا کنند پیامبر (ص) عمر طبیعی خودشان را کردند. کسی به ایشان قصد سوء نکرد. و این نظر خود را با تعبیر وفات و یا رحلت پیامبر (ص) ابراز می دارند؛ و متأسفانه در محافل شیعیان هر چند نادانسته و ناخواسته؛ چنین تعبیر می شود.
اما اولا باید بدانیم پیامبر (ص) را چندین بار ترور کردند. در اوایل بعثت مشرکان قصد حذف کردن فیزیکی ایشان را داشتند و در ادامه و مخصوصا بعد از هجرت به مدینه و استقرار حکومت اسلامی منافقین که طمع ریاست داشتند چندین بار سوء قصد به حضرت رسول کردند که ناکام ماند اما در آخر ایشان را مسموم و به شهادت رساندند و به قصد شوم خود رسیدند.
ثانیا در عمل این مطلب را ابراز کنیم که پیامبر (ص) ما در بستر به مرگ طبیعی جان نداد بلکه شهید شدند.
اما دلیل ادعای ما علاوه بر تاریخ صحیح صدر اسلام روایتی است که از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: هیچ پیامبر و وصی پیامبری نیست الّا اینکه به شهادت می رسد. یعنی در راه خدا کشته خواهد شد.
شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الامال روایتی در همین مضمون از امام صادق(ع) نقل می کنند و تصریح می کنند که روایت صحیحه است. در ادامه روایاتی می آید که نشان دهنده شهادت حضرت ختمی مرتبت است:
عیون: ابا صلت هروی از حضرت رضا علیه السّلام نقل کرد که فرمود هیچ یک از ما نیست مگر اینکه کشته می شود.
اعتقادات صدوق: می نویسد اعتقاد ما اینست که پیامبر اکرم(ص) در جنگ خیبر مسموم شد پیوسته این ناراحتی در آن جناب بازگشت می کرد تا بالاخره رگ گردنش بر اثر سمّ قطع و از آن ناراحتی درگذشت. که از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: هیچ پیامبر و وصی پیامبری نیست الّا اینکه به شهادت می رسد. یعنی در راه خدا کشته خواهد شد.
در قرآن و روایات سفارش هایی شده که حتی باید مراقب ادبیات گفتاری و لحن صدا در گفت و گو با نامحرم باشیم. در آیه 33 سوره احزاب خطاب به همسران پیامبر(ص) سفارش شده است که در مواجهه با نامحرم لحن صدایتان را کنترل کنید تا کسانی که بیماری روحی دارند به طمع نیفتند.
تصویر: پیکر مطهر علامه در منزلشان. علامه حسن زاده آملی و آیت الله جوادی آملی هم در تصویر دیده می شوند.
مرحوم علامه طباطبایی (رضوان الله علیه) میفرمود:
خیلیها اصلاً بعد از مرگ نمیفهمند که چطور شده است! مدّتها باید بگذرد تا بفهمند مُرده اند، لذا دفعتاً میبیند صحنه عوض شد.
آنهایی که میدیدند الآن اینجا نیستند و اینهایی که اینجا هستند اینها نمیشناسد. نه اینجا را میشناسند و نه افراد را میشناسند. بعد از مدّتها تازه میفهمند مُرده اند.
لذا اینکه در قبر به این مُرده میگویند «أنّ الموت حقٌّ» یعنی تو مُردی بدان این مرگ حق است، ما هم میمیریم. این را برای دیگران نمیگویند که موعظه باشد، چون این تلقین میّت مستحب است ولو هیچ کس هم نباشد و فقط آن مُلقِّن باشد.
باید به این بیچاره گفت این حالتی که به تو دست داده حالت موت است. بدان این مرگ حق است «حقٌّ» یعنی «موجودٌ»، حق در نظام عالَم ثابت است، مرگ در نظام عالم ثابت است، پیش از تو هم مُرده اند بعد از تو هم میمیرند و تو الآن مردهای «أنّ الموت حقّ».
به ما هم که گفتنه اند شما شبهای جمعه یا غیر جمعه در فرصتهای مناسب حالا اختصاصی به روز و شب جمعه ندارد بروید قبرستان،چرا که قبرستان مدرسه است. بسیاری از ماها نمیدانیم اصلاً قبرستان رفتن برای آن درسگیری است خیال میکنیم برای آمرزش اموات است البته آمرزش اموات و موعظه هم در آن هست. (حضرت آیت الله جوادی آملی، درس اخلاق 91/8/4 )
توسل سید حسین مومنی به حضرت رقیه
توسل به حضرت رقیه سلم الله علیها
روضه و دکلمه بسیار زیبای حاج محمود کریمی و حاج منصور ارضی کنار ضریح رقیه (س)
***************************
پی نوشت : این کلیپ رو بمناسبت شهادت حضرت رقیه (س) باز نشر کردم . بسیار زیباست... التماس دعا
حجتالاسلام پناهیان با اشاره به اینکه قلب و گرایشهای انسان، هدف اصلی امتحانات و علت اصلی تمام ریزشها و رویشها است، اما در عین حال گفت: به دلیل مکر نفس و پیچیدگیهای قلب انسان، چارهای نداریم جز اینکه در "عرصه عمل " و یا در "عرصه درک و تشخیص " قلب خود را مورد مطالعه قراردهیم. استاد پناهیان تصریح کرد: کسی که تشخیص غلط میدهد نوعاً بدلیل بیماری قلبِ اوست.
در ادامه برخی از مهمترین مطالب مطرح شده در جلسه سوم این سخنرانی را میخوانید+ فایل صوتی ..