ی آنتی زایون

ی آنتی زایون

امام خامنه ای : اسرائیل باید نابود شود و نابود خواهد شد . ( 90/11/14 )

باعرض سلام و ادب .
به وبلاگ آنتی زایون (ضد صهیون ) خوش آمدید .


استفاده از مطالب وبلاگ بدون ذکر منبع بلامانع است البته در صورتی که مطلب عنوان شده در پست ، منبع نداشته باشد .
http://antizion.blog.ir

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندهای مذهبی

روضه صحیح حضرت قاسم (ع)

سه شنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۲، ۰۵:۱۴ ب.ظ

 

روضه صحیح حضرت قاسم (ع) بر اساس مقاتل معتبر :

اگر امام حسین‏ علیه السلام در عالم ظاهر بیاید و ببیند ، خواهد گفت که شما بکلی قیافه‏ حادثه را تغییر داده ‏اید . ما قاسمی درست کرده‏ایم که آرزویش فقط دامادی‏ بوده ، آرزوی عمویش هم دامادی او بوده ! این را شما با قاسمی که در تاریخ بوده است مقایسه کنید . تواریخ معتبر این قضیه را نقل کرده‏اند که‏ در شب عاشورا امام علیه السلام اصحابش را در خیمه عند قرب الماء (1) یا نزدیک آن خیمه جمع کرد و آن خطابه بسیار معروف شب عاشورا را به آنها القاء کرد که نمی‏خواهم آن را به تفصیل نقل کنم . در این خطبه امام بطور خلاصه به آنها می‏گوید شما آزاد هستید . امام نمی‏خواسته کسی رو دربایستی‏ داشته باشد و خودش را مجبور ببیند ، حتی کسی خیال کند که به حکم بیعت‏ لازم است بماند . لذا می‏گوید همه شما را آزاد کردم ، همه یارانم ، خاندانم ، برادرانم ، فرزندانم ، برادرزاده‏هایم . اینها جز به شخص من به‏ کس دیگری کار ندارند ، شب تاریک است و از این تاریکی شب استفاده‏ کنید و بروید و آنها هم قطعا با شما کاری ندارند . در اول هم از اینها تجلیل می‏کند و می‏گوید منتهای رضایت را از شما دارم ، اصحابی بهتر از اصحاب خودم سراغ ندارم ، اهل بیتی بهتر از اهل بیت خودم سراغ ندارم .
اما همه آنها بطور دسته جمعی می‏گویند آقا چنین چیزی مگر ممکن است ، جواب پیغمبر را چه بدهیم ، وفا کجا رفت ، انسانیت کجا رفت ، محبت‏ کجا رفت ، عاطفه کجا رفت ؟ و آن سخنان پر شوری که آنجا گفتند که واقعا دل سنگ را کباب می‏کند ، یعنی انسان را به هیجان می‏آورد . یکی می‏گوید مگر یک جان هم ارزش این حرفها را دارد که کسی بخواهد فدای شخصی مثل تو کند ، ای کاش هفتاد بار زنده می‏شدم و هفتاد بار خودم را فدای تو می‏کردم . آن یکی‏ می‏گوید هزار بار ، دیگری می‏گوید ای کاش امکان داشت جانم را فدای تو کنم‏ ، بعد بدنم را آتش بزنند ، خاکسترش کنند ، آنگاه خاکسترش را بباد دهند و دوباره مرا زنده کنند و باز . . . اول کسی که به سخن آمد برادرش‏ ابوالفضل بود و بعد همه بنی هاشم . همینکه این سخنان را گفتند ، امام‏ مطلب را عوض کرد و از حقایق فردا قضایائی را گفت . به آنها خبر کشته‏ شدن را داد که همه آنها درست مثل یک مژده بزرگ تلقی کردند . همین‏ جوانی که این قدر به او ظلم می‏کنیم و آرزوی او را دامادی می‏دانیم ، سؤالی‏ کرد که در حقیقت خودش گفته است که آرزوی من چیست ؟ وقتی که جمعی از مردان در مجلسی اجتماع می‏کنند ، یک بچه سیزده ساله در جمع آنها شرکت‏
نمی‏ کند ، پشت سر مردان می‏نشیند .
مثل اینکه این جوان پشت سر اصحاب نشسته بود و مرتب سر می‏کشید که‏ دیگران چه می‏گویند . وقتی که امام فرمود همه شما کشته می‏شوید ، این طفل‏ با خودش فکر کرد که آیا شامل من هم خواهد شد یا نه ؟ آخر من بچه هستم‏ شاید مقصود آقا این است که بزرگان کشته می‏شوند و من هنوز صغیرم . لذا رو کرد به آقا و عرض کرد :  و انا فی من یقتل ؟ آیا من هم جزء کشته شدگان‏ هستم یا نیستم ؟ حالا ببینید آرزو چیست ؟ امام فرمود اول من از تو یک‏ سؤال می‏کنم ، جواب مرا بده ، بعد من جواب تو را می دهم . من اینطور فکر می‏کنم که آقا این سؤال را مخصوصا کرد ، می‏خواست این سؤال و جواب پیش‏ بیاید تا مردم آینده فکر نکنند که این جوان ندانسته و نفهمیده خودش را به کشتن داد ، و
نگویند این جوان در آرزوی دامادی بود ، دیگر برایش حجله درست نکنند ، جنایت نکنند . لذا آقا فرمود که اول من سؤال می‏کنم : « کیف الموت‏
عندک » پسرکم ، فرزند برادرم ، اول بگو که مردن و کشته شدن در ذائقه تو چه مزه‏ای دارد ؟ فورا گفت : « احلی من العسل » ، از عسل شیرین تر است .
اگر از ذائقه می‏پرسی ، که مرگ از عسل در ذائقه من شیرینتر است . یعنی‏ برای من آرزوئی شیرینتر از این آرزو وجود ندارد . منظره چقدر تکان دهنده‏ است ! اینهاست که این حادثه را یک حادثه بزرگ تاریخی کرده و ما باید این حادثه را زنده نگه داریم . چون دیگر حسینی پیدا خواهد شد و نه قاسم‏ بن الحسنی . این است که این مقدار ارزش می‏دهد نه که بعد از چهارده قرن‏ اگر یک چنین حسینیه‏ ای ( 2 ) بنامشان بسازیم کاری نکرده‏ایم . و گرنه‏ آرزوی دامادی داشتن که وقت صرف کردن نمی‏ خواهد ، پول صرف کردن نمی‏خواهد ، حسینیه ساختن نمی‏خواهد ، سخنرانی نمی‏خواهد . ولی اینها جوهره انسانیت‏ هستند ، مصداق « انی جاعل فی الارض خلیفه » ( 3 ) هستند ، اینها بالاتر از فرشته هستند . امام بعد از گرفتن این جواب فرمود : فرزند برادرم تو هم‏ کشته می‏شوی ، « بعد ان تبلو ببلاء عظیم » اما جان دادن تو با دیگران خیلی‏ متفاوت است و گرفتاری بسیار شدیدی پیدا می‏کنی . لذا روز عاشورا پس از آنکه با اصرار زیاد اجازه رفتن به میدان را گرفت ، از آنجا که بچه است ، زرهی متناسب با اندام او وجود ندارد ، کلاه خود مناسب با سر او وجود ندارد ، اسلحه و چکمه مناسب با اندام او وجود ندارد ، نوشته‏اند عمامه‏ای به سرگذاشته بود کانه فلقه القمر (4) همین قدر نوشته‏اند بقدری این بچه زیبا بود که دشمن گفت مثل یک پاره ماه است .

بر فرس تندرو هر که تو را دید گفت

برگ گل سرخ را باد کجا می‏برد

راوی گفت دیدم بند یکی از کفشهایش باز است و یادم نمی‏رود که پای‏ چپش هم بود . از اینجا معلوم می‏شود چکمه پایش نبوده است . نوشته‏اند که‏ امام کنار خیمه ایستاده و لجام اسبش در دستش بود . معلوم بود منتظر است ، که یک مرتبه فریادی شنید . نوشته‏ اند امام به سرعت یک باز شکاری‏ روی اسب پرید و حمله کرد . آن فریاد ، فریاد یا عماه قاسم بن الحسن بود . آقا وقتی به بالین این جوان رسید در حدود دویست نفر دور این بچه را گرفته بودند . امام حمله کرد آنها فرار کردند و یکی از دشمنان که از اسب‏ پائین آمده بود تا سر جناب قاسم را از بدن جدا کند ، خودش در زیر پای‏ اسب رفقای خود پایمال شد . آن کسی را که می‏گویند در روز عاشورا در حالی‏ که زنده بود . زیر سم اسبها پایمال شد ، یکی از دشمنان بود نه حضرت قاسم . بهر حال‏ حضرت وقتی به بالین قاسم رسیدند که گرد و غبار زیاد بود و کسی نمی‏فهمید قضیه از چه قرار است . وقتی که این گرد و غبارها نشست ، یک وقت دیدند که آقا بر بالین قاسم نشسته و سر قاسم را به دامن گرفته است . این جمله‏
را از آقا شنیدند که فرمود : « یعز و الله علی عمک ان تدعوه فلا یجیبک‏ او یجیبک فلا ینفعک صوته » ( 5 ) برادرزاده ! خیلی بر عموی تو سخت است‏ که تو او را بخوانی ، نتواند تو را اجابت کند ، یا اجابت بکند ، اما نتواند برای تو کاری انجام بدهد . در همین حال بود که یک وقت فریادی از
این جوان بلند شد و جان به جان آفرین تسلیم کرد .

خدایا عاقبت امر همه ما را ختم به خیر بفرما . ما را به حقایق اسلام‏ آشنا کن .
این جهل ها و این نادانیها را به کرم و لطف خودت از ما دور بگردان . توفیق عمل و خلوص نیت به همه ما عنایت بفرما . حاجات مشروعه ما را بر آور . اموات همه ما را ببخش و بیامرز .
لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم .
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

 

پاورقی :
1 - بحار الانوار جلد 44 صفحه 392 ، اعلام الوری صفحه 234 ، از ارشاد شیخ‏ مفید صفحه 231 ، مقتل الحسین مقرم صفحه . 257 معلوم می‏شود که خیمه‏ای بوده‏ است که اختصاص به مشکهای آب داشته و از همان روزهای اول آبها را در آن‏ خیمه جمع می‏کرده ‏اند .
2 - منظور ، حسینیه ارشاد است .
3 - سوره بقره آیه . 30
4 - مناقب ابن شهر آشوب جلد 3 صفحه 106 ، و نظیر این عبارت در اعلام‏ الوری صفحه 242 و اللهوف صفحه 48 و بحار الانوار جلد 45 صفحه 35 و ارشاد شیخ مفید صفحه 239 و مقتل الحسین مقرم صفحه 331 و تاریخ طبری صفحه 256  ذکر شده است

5 - مناقب این شهر آشوب جلد 4 صفحه 107 ، اللهوف صفحه 38 بحار الانوار جلد 45 صفحه 35 ، ارشاد شیخ مفید صفحه 239 ، اعلام الوری صفحه 243 ، مقتل الحسین مقرم صفحه 332 ، تاریخ طبری جلد 6 صفحه . 257

 

منبع : برگرفته از کتاب حماسه حسینی اثر استاد شهید مطهری

 

مطالب مرتبط :

شناخت روضه های دروغ 1 + دانلود کتاب

شناخت روضه های دروغ2 

شناخت روضه های دروغ 3

 

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۹۲/۰۸/۲۱
  • ۱۰۷۳ نمایش
  • ۹۰۵ بازدید
  • زینب دباغ

قاسم ابن الحسن

روضه صحیح حضرت قاسم (ع)

روضه حضرت قاسم

نظرات (۲)

  • و خدایی که در این نزدیکیست
  • آرزو مندم توی زندگیت فقط یکبار توی دوراهی بمونی...

    اونم بین الحرمین.....
    پاسخ:
    تو بین الحرمین کسی تو دوراهی نمیمونه نمیدونی اباعبدالله الحسین چه جاذبه ای داره....

    شعاع آتش خیمه های سوخته تا آسمان، تا عرش بالا رفته است... کجاست آن مهربان تشنه لب؟ کجاست مرهم زخم های زینب؟ گوش کن!صدای غم انگیز ناله های کودکان یتیم را می شنوی؟ نفس بکش! بوی غربت همه آن دشت تفتیده را فرا گرفته، نگاه کن! زینب چه آرام و مهربان معجزه می کند اما چه خمیده پشت و شکسته بال می خرامد...آغوش بگشا! این آهوان رمیده از چنگال گرگ ها را دریاب.. فانوسی بیاور برای بچه های راه گم کرده و حنجره ای پر از فریاد...

    زینب جان! به راستی که از غمت مردن کمترین کار است... التماس دعا

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی